مفاهيم صوري
مفاهيم دورني
مفاهيم اخلاقي
مفاهيم فلسفي
مفاهيم ...
گاهي فقط بايد از روي همهيشان پريد...از روي مفاهيم وتعاريف...از روي تجربه ها و خطرها...از روي زندگي... از روي خود، حتي؛ گاهي فقط بايد پريد؛
مفاهيم و تعاريف مثل تار عنكبوتند؛ چسبناك و سُست. اگر به آنها بچسبي، به تو ميچسبند...آنوقت با كوچكترين متغيري كه متزلزل شدند، فروميريزند...بعد تويي كه بايد آوار شدن بخشي از خودت را نظاره كني.
گاهي بايد نگاهت را از آن چيزي كه داري و ميپنداري كه خوب است و به غايت نيكو، از آنچه كه وقتي به آن مينگري، برق غرور صورتت را ميپوشاند، عبور بدهي؛ انگار كه شيشه اي است. حتي به بهاي شكست نور در شيشه، بايد بگذري و نچسبي.
زندگي گاهي اينگونه ميطلبد؛
به جاي اينكه به اقتضاي سِنَات براي راه حل هايي كه بلدي، مشكل بتراشي، راه برو، عزيزجان.