شاو میگوید: «آمریکایی سفید، فرد سیاه را در حد واکسی نگه میدارد، و از این امر نتیجه میگیرد که سیاه فقط به درد واکس زدن میخورد.» این دور و تسلسل را در تمام موقعیتهای مشابه میتوان یافت: وقتی فردی با گروهی یا گروهی از افراد در وضع کهتری نگه داشته شود؛ واقعیت این است که این فرد یا گروه کهتر است، اما درباره دامنه کلمه «بودن» باید به تفاهم رسید؛ سوءنیت مبتنی بر این است که به آن ارزشی ذاتی داده شود، در حالی که واقعاً دارای معنای دینامیک هگلی است: بودن، یعنی شده بودن، یعنی ساختهشده بودن به گونهای که شخص آشکار میشود. آری، زنها در مجموع، امروزه پایینتر از مردان هستند، یعنی موقعیت آنان کمترین امکانات را در اختیارشان قرار میدهد: مساله این است که باید دانست آیا این وضع باید ادامه یابد؟
جنس دوم، سيمون دوبووار-ترجمه قاسم صنعوي، انتشارات توس